دو بسته از یک کتاب در دفتر بسیج دانشکده بود. گاه و بی گاه جابجایش می کردیم. یادم نیست چه شد که یکی از آنها به دستم رسید و خواندمش؛ شخصیت آن کتاب دستم را گرفت و قدم قدم با خودش برد… . جوان با نشاط و اهل جنب و جوشی بود. بواسطه اعتقاداتش با سیاهی های زمانش کنار نیامده بود. اهل آموزش دادن و بیدار کردن بود؛ تک خور نبود و دانسته هایش را به اشتراک می گذاشت. هم …
آخرین دیدگاه ها