سال دوم دانشگاه بودیم که یکی از دوستان باعث شد در طرح ولایت شرکت کنیم؛ دوره ای که قرار بود در چهل روز در تابستان سال ۹۳ برگزار شود. خودش سال قبل در دوره شرکت کرده بود و خیلی با آب و تاب از دوره تعریف می کرد. در بروشور دوره توضیح داده شده بود که دوره برای آشنایی مقدماتی با مبانی اندیشه و فلسفه اسلامی است. از قبل تا حدودی با مباحث فلسفی و منطقی آشنا بودم و دغدغه …
خاطرات دانشجویی
در بسیج دانشجو و طلبه, تشکل دانشجویی, خاطرات دانشجوییPublish Date
در سال دوم دانشگاه، وقتی که برای بار اول با پیام امام برای بسیج دانشجو و طلبه روبرو شدیم، سوال های جدی برای مان ایجاد شد… این پیام، دوم آذرماه سال شصت و هفت صادر شده …
در خاطرات دانشجویی, سرزندگیPublish Date
حالا به دانشگاه رسیده ای و کم کم متخصص می شوی. تقدیم به تو: دوست داریم که در انتخاب هایمان محدود نباشیم. اما راه چاره ای نیست… به هر حال، زمان ما محدود است و به …
در برادران, تشکل دانشجویی, خاطرات دانشجویی, سرزندگی, معرفیPublish Date
دو بسته از یک کتاب در دفتر بسیج دانشکده بود. گاه و بی گاه جابجایش می کردیم. یادم نیست چه شد که یکی از آنها به دستم رسید و خواندمش؛ شخصیت آن کتاب دستم را گرفت …
در تشکل دانشجویی, خاطرات دانشجوییPublish Date
از تجربه های خوب زندگی من قرار گرفتن در جمع صمیمی و با طراوت بسیج دانشجویی دانشگاه رازی کرمانشاه بود. جمعی که برای ما بیشتر از یک فعالیت دانشجویی ساده بود و تقریبا همه زندگی مان …
آخرین دیدگاه ها