اینکه طلبه ها با هم جمع بشوند و بخواهند کارگروهی کنند ابتدائا سخت به نظر می رسد. همه یک پا مجتهد هستند (البته بالقوه) و دارای نظر؛ البته شاید سختی کار گروهی در حوزه، علل عمیق تری هم داشته باشد. از طرفی، برنامه تحصیلی حوزه فشرده است و وقت فراغ برای جلسات و… به سختی هماهنگ می شود.
زندگی کردن با هم حجره ای، مباحثه کردن با هم بحثی و تعامل با استاد، بخشی از حیات اجتماعی طلبگی است. به غیر از عرصه تحصیلی، مشکلات کار گروهی طلبه ها در زمینه های دیگر (مثلا کارهای فرهنگی یا اجتماعی) باعث می شود به این نتیجه برسیم که عطایش را به لقایش ببخشیم؛ اما نمی توانیم بی خیال قضیه شویم. تمرین کارگروهی طلبگی در زمینه های غیردرسی و اینکه گاهی اوقات از قیل و قال های علمی فاصله بگیریم و وارد زمینه های دیگر بشویم، کمک می کند تا بسنجیم چقدر می توانیم با طلبه های دیگر تعامل سازنده برقرار کنیم، مهارت های ارتباطی و کارجمعی مان در چه حد است و چه نقاط ضعفی داریم و حتی می تواند سنجه ای نسبت به توان ارتباط مان با افراد غیرطلبه هم باشد. همچنین برای اینکه بخواهیم باری را در آینده بلند کنیم، اینکه با یک گروهی که به تدریج شکل گرفته است و به هم جوش خورده اند سراغ آن برویم، خیلی جلوتر از کارکردن فردی خواهد بود. در مسیر شکل گیری تدریجی گروه مان، مراقبت هایی لازم است:
مراحل رشد
جمع های انسانی مثل خود انسان ها مراحل رشد و تکامل دارند و هر مرحله مراقبت های خاص خود را دارد. از یک جمع تازه شکل گرفته نمی شود انتظار یک جمع بلوغ یافته را داشت. کارگروهی مان را از نیازهای مشترک و بالفعل اعضا شروع کنیم و کم کم گسترش دهیم. مثلا یک گروه می تواند از هماهنگی های ساده (انتخاب استاد، برگزاری محفل معنوی و…) بین چند گروه کوچکتر هم بحثی، شروع شده و کم کم وارد عرصه های فرهنگی و اجتماعی هم بشود.
مقوله وقت
جوش خوردن، نیاز به همفکری و همدلی دارد و همفکری و همدلی، نیاز به وقت گذاشتن. گرچه که برنامه درسی روزانه یک طلبه فشرده است اما با برنامه ریزی می توان ساعاتی را در طول هفته به امور گروهی اختصاص داد. همچنین برخی امور (محفل معنوی، ورزش، تفریح و…) را می شود به جای فردی، گروهی انجام داد. در دل همین برنامه ها، همدلی فراهم می شود و فرصت هایی برای همفکری پیش می آید تا با نظرگاه های یکدیگر بیشتر آشنا شویم.
منظم شدن تدریجی
کم کم که گردهمایی ها جدی تر می شود و به سمت تصمیم گیری می رود، لازم است که نکات مفید و تصمیمات و مسئولیت ها یادداشت شود تا هم از فراموشی جلوگیری شود و هم اعضا، احساس نکنند که وقت گذاری شان بی فایده است.
چرخ گوشت نداریم!
قرار نیست افرادی که ذوق و سلایق مختلفی دارند را در یک چرخ گوشت بریزیم و همه را تبدیل به افراد یکسانی بکنیم! مراقب باشیم که حواس مان به تفاوت توان و اقتضائات مختلف افراد باشد و انتظار نداشته باشیم شخصیت ها یک روزه تغییر کند. اتفاقا از فواید مهم کارگروهی آن است که این تنوع ها را در کنار هم جمع می کند و باعث هم افزایی می شود.
ایست!!!
هر وقت نقاط اختلافی برایمان برجسته شد، سریعا توقف کنیم و اندکی تأمل کنیم که آیا واقعا نقاط مشترکی وجود ندارد!؟ در مراحل اولیه کارگروهی، سعی کنیم نقاط مشترک را برجسته کنیم و وارد عرصه های اختلافی نشویم.
ما بعد
آینده گروه طلبگی که در سال های اول حوزه شکل گرفته چه می شود؟ چه کاره خواهند شد؟ آیا در کنار هم خواهند ماند؟ و سوالات دیگری ممکن است نسبت به آینده گروه طلبگی مان مطرح شود. حقیقت آن است که آینده به دست باری تعالی است و کسی از آن خبر ندارد؛ امید است که هر آنچه خیر است رقم بخورد. اما فواید کوتاه مدت کارگروهی هم آن قدر هست که شوق حرکت ایجاد کند.
به نظر شما، ما شدن فضلا سخت است یا راحت؟ در نظرات بیان کنید.